عرضه «99 مهره پراکنده» از نویسنده کُرد سوریهای در ایران
رمان «۹۹ مهره پراکنده» اثر «حلیم یوسف» نویسنده کُرد اهل سوریه با برگردان «سایمه خاکپور» مترجم ارومیهای، ازسوی نشر افراز منتشر و راهی بازار کتاب شد
06.07.2020
«سایمه خاکپور» مترجم کُرد و اهل ارومیه در گفتوگو با خبرنگار
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در آذربایجانغربی، عنوان کرد: رُمان بخشی از ادبیات است که بهعنوان غنای ادبی و فرهنگی یک ملت از آن یاد میشود. رمان خلق داستانهایی است که گاه از دل اسطورهها و گاهی از بطن یک جامعه با تمام مشکلاتش که با آنها دست و پنجه نرم میکند، بیرون میآید. گاهی سوز دل دو دلداده است و زمانی نفسهای تند یک قاتل در کوچههای شهر. رمان میتواند حلقه اتصال یک ملت باشد با سایر مردم جهان که کار دوختن این حلقهها بیشک به عهده مترجمین است.
وی افزود: رمان کُردی از سال ۱۹۲۹ و با «شوان کرمانج» به قلم «عرب شَمو» از کُردهای ارمنستان پا به ادبیات جهان گشود و از آن زمان رمانهای بسیاری از نویسندگان کُرد نگاشته شده است که کم و بیش میشود در همه آنها درد و رنجی را که صدها سال است مردمشان تحمل کردهاند، دید.
این مترجم افزود: «حلیم یوسف» خالق رمان «۹۹ مهره پراکنده»، در سال ۱۹۶۷ میلادی در شهر عاموده کردستان سوریه است، دیده به جهان گشود. او دانشآموخته رشته حقوق دانشگاه حلب است و از سال ۲۰۰۰ در آلمان زندگی میکند. آثار «یوسف» تا کنون به چندین زبان دنیا و از جمله به فارسی ترجمه شدهاند.
خاکپور گفت: رمان «۹۹ مهره پراکنده» داستان مترجمی کُرد است که از سوریهی جنگزده به اروپا پناهنده میشود و به کار مترجمی مشغول، اما درنهایت در یکی از خیابانهای اروپا به دست جوانی نژادپرست کشته میشود؛ داستان از جایی شروع میشود که مهرههای تسبیحی که دور مُچ این مترجم پیچیده شده است، در کف خیابان پراکنده میشوند و هر کدام از آنها گویی داستانی در خود نهان دارند.
وی ادامه داد: ترجمه آثار نویسندگان کُرد به زبان فارسی میتواند حلقه گمشده اتصال ایرانیان با همتباران کُردشان در آنسوی مرزها باشد.
در بخشی از پیشگفتار حلیم یوسف بر ترجمه فارسی «۹۹ مهره پراکنده» آمده است:
«ملتهایی که زبانِ هم را نمیدانند، داستان و شعر و رمانهای یکدیگر را نمیخوانند؛ حتی اگر با هم و در میان هم زندگی کنند، باز هم نمیتوانند یکدیگر را خوب بشناسند. استفاده از ادبیات بهترین راه برای شناخت یکدیگر است. با خواندن ادبیات یک ملت میتوان زخمهایی را که در اعماق وجودشان است، لمس نمود و صدای دردهایشان را شنید»